دفتری داشتم که هر وقت پشت در خانه بی کلید می ماندم . پاکنویس کاغذهای باطله یا پشت بلیط اتوبوس و حتی کاغذ آدامسی می شد که در زمان معطلی روی آن نوشته بودم . کمی که گذشت ابرو باد و طراحی هایم به آن اضافه شد . همیشه بدون هیچ نگرانی نوشتم از احساسات و امید به آینده . اما یک روز .